۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

حجت الاسلام سید مجید مصطفوی به نقل از آیت‌الله وحید خراسانی: سيد علي خامنه اي جوانان را بدون هیچ بهانه‌ای و فقط برای آزادیخواهی کشته و دستش به خون مردم آغشته است

حجت الاسلام سید مجید مصطفوی، عضو جامعه مدرسین طلاب قم و نجف، در گفتگويي با صدای آمریکا(اسفند 89): 

هدف سفر آقای خامنه‌ای به قم، که چهار بار هم صورت گرفته این بوده که آیت الله وحید را ملاقات کند و آقای وحید هم هرگز حاضر به این ذلت و خفت نشده و آقای وحید فرمود کسی که دستش به خون مردم آغشته شده کسی که جوانان را بدون هیچ بهانه‌ای و فقط برای آزادیخواهی کشته، می‌خواهد با ما دیدار کند و ما برای ایشان شرط می‌گذاریم و من تقریبا نقل قول خواهم کرد از صحبت‌های آقای وحید که ایشان فرمودند «آقای خامنه‌ای، تمام زندانیان سیاسی را می‌باید آزاد کند، زندانیان بی‌گناه را آزاد کند. از محضر ملت عذرخواهی کند به خاطر جنایاتی که اتفاق افتاده و اعلام رسمی کند که مرجعیت ندارد. در این صورت من با ایشان ملاقات می‌کنم و در غیر این صورت من هرگز با ایشان ملاقات نمی‌کنم و تمامی این ظلم‌ها و آدم کشی‌ها با ملاقات بنده با ایشان، تایید خواهد شد و من هرگز حاضر به انجام این ملاقات نیستم»

منبع:     http://www.voanews.com/persian/news/gom-protest-19-02-2010-116539513.html                                                                                             




۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

دوسال قبل در چنين روزي۲۸ اسفند ۱۳۸۷ اميدرضا مير صيافي به جرم وبلاگ نويسي ناجوانمردانه درزندان اوین به قتل رسيد.یادش گرامی.






سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای مرگ امیدرضا میرصیافی وبلاگ نويس ايرانی را در زندان اوین تهران «قتل» خواند و خواستار تشکیل یک کمیسیون مستقل برای پیگیری چگونگی مرگ او شد.
امیدرضا میرصیافی در تاریخ سوم اردیبهشت ۱۳۸۷، به اتهام نوشتن مطالب توهین آمیز در وبلاگ شخصی‌اش علیه آیت الله خمینی بنیانگذار انقلاب و آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، بازداشت شد. میرصیافی بعد از ۴۱ روز بازداشت با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی در آبان ماه‌‌ همان سال به دلیل آنچه تبلیغ علیه نظام از سوی دادگاه عنوان شد، به شش ماه حبس و همچنین توهین به دو مقام ذکر شده به تحمل دو سال حبس محکوم شد. حکم وی در نوزدهم بهمن ۱۳۸۷ بعد از مراجعه به دادگاه به اجرا گذاشته شد.
امیدرضا میرصیافی در ۲۸ اسفند‌‌ همان سال به دلیل فشار روانی و مصرف بیش از حد داروهای آرام‌بخش نیاز به مراقبت پزشکی پیدا می‌کند که با بی‌توجهی مسئولان اوین روبه رو شده و بعد از انتقال به بیمارستان لقمان حکیم درگذشت. سازمان گزارش‌گران بدون مرز طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «طی گزارشات دریافتی، تناقضات و نشانه‌های اهمال کاری فراوانی میان اسناد رسمی زندان اوین و بیمارستان لقمان حکیم و همچنین پزشکی قانونی درباره ساعت انتقال بیمار به بیمارستان و ساعت فوت وجود ایشان وجود دارد». این سازمان در بیانیه‌اش خواستار «تحقیق گزارشگر ویژه سازمان ملل» درباره این پرونده شد. به گفته‌ی گزارش‌گران بدون مرز، «مسئولان زندان اوین درخواست کالبد شکافی را که از سوی وکیل وی درخواست شده بود نپذیرفتند و جسد امیدرضا را یک روز بعد از مرگش دفن کردند».
خواهر امیدرضا میرصیافی بعد از بازدید جسد برادرش اعلام کرد: «صبح روز فردا بعد از اطلاع از مرگ برادرم برای شناسایی جسد رفتیم. جسد را خودم دیدم. گوش سمت چپ خونریزی داشت، بینی‌اش پر از لخته‌های خون بود. صورتش کبود بود. پشت کتف‌ها و کمر نیر آثار کبودی پیدا بود و ظاهرا قسمت پشت گوش، آن قسمت جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که ملافه‌ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر».
وی در ادامه گفت: «جسد را به ما تحویل دادند و فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک. بعد از ۴ ساعت که ظاهرا کالبد شکافی انجام شده بود، به ما توضیح خاصی داده نشد. یکی فرمی به ما داده شد که در آن فرم توضیحاتی خواسته بودند درباره سوابق بیماری امیدرضا که خانواده‌ام همه را رد کردند. امیدرضا نه بیمار بود نه معتاد و نه هیچی».
امیرپرویز میرصیافی در مصاحبه اي با صداي آمريكا در آن زمان اعلام كرد: ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد، من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لخته های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که آن ملافه ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر. بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم ، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند می گفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویل تان ندهند. من هم آنجا گفتم که اصلا جسد را نمیخواهم تحویل بدهند و جسد امید به چه درد من می خورد؟ من نوشتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو می دادند هنوز گوشش داشت خونریزی می کرد. در حالی که اینها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و فوت کرده در حالی که کسی که فشارش افت کنه، پدر من سی سال بهیار بیمارستان سینا بوده، چنین چیزی نمی تواند صحت داشته باشد و ایشان قطعا کتک خورده، این را مطمئن هستم، ما فقط یکی از اقوام مان توانست موقعی که جسد را شناسایی میکردیم یک تصویری از سمت راست صورت بگیرد که ای کاش از سمت چپ گرفته بود. وقتی که جسد را در واقع تحویل دادند گفتند که ما گزارش پزشکی قانونی را بعدا اعلام می کنیم که ما از کسانی که قبلا چنین حوادث مشابهی برایشان پیش آمده بود پرسیدیم گفتند ممکن است دو تا سه ماه اینها طولش بدهند، و یک چیزی را هم من بگویم، ما هیچ امیدی به گزارش واقعی پزشکی قانونی نداریم، قطعا آنها هم تحت فشار خواهند بود و چیزی جز آنکه حکومت خواهد خواست نخواهند نوشت، قطعا آنها چیزی را می نویسند که به مذاق حکومت خوش بیاد، ولی من ایمان دارم که امید کتک خورده بود و بنده خدا آدم نحیفی هم بود، خیلی ظریف بود این بشر، و می دانم که زیر کتک حالش بد شده و رسیدگی نشده و ایشان در گذشته.
خانواده‌ی امیدرضا میرصیافی ضمن اعلام شکایت از مسئولان اوین و ذکر این که «با توجه به وجود کبودی های معتدد و خونریزی، قرص خوردن او را نمی پذیرند» جسد وی را تحویل گرفته و به خاک سپردند.
یادش گرامی.

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

آقاي اژه ايي خيانت به راي مردم به باتلاقي برايتان تبديل شده كه هر چه براي نجات دست و پا مي زنيد بيشتر به داخل باتلاق فرو مي رويد

آقاي اژه ايي همين الان هم بايد مسخرت كرد كه بعد از يكسال و نيم هنوز نفهميدي كه هيچ انقلاب رنگين كماني در كارنبود و علت اصلي اعترضات مردمي، خيانتي بود  كه حكومت به رايشان كرد و با تقلب در انتخابات كسي كه هيچ وقت منتخب مردم نبوده به عنوان برنده انتخابات اعلام شد.به قول خودشان فكر نمي كردند مير حسين موسوي بر سر عهدش با  طرفدارانش بماند و به اين شكل در برابر كودتاگران ايستادگي كند.كودتاگران فكر مي كردند كه ايندفعه هم مثل انتخابات گذشته است و همانطور كه هميشه تقلب در انتخابات مرسوم بوده و مردم هيچ واكنشي نشان نمي دادند اين بار هم مي توانند با تقلب براحتي هر كسي كه دوست داشته باشند بر منصب قدرت قرار دهند.غافل از اينكه اين تقلب و خيانت به راي مردم هم اكنون به باتلاقي براي كودتاگران تبديل شده كه هر چه با روشهاي استبدادي چون قتل، تجاوز و شكنجه دست و پا مي زنند تا از داخل باتلاق بيرون بيايند بيشتر به داخل آن فرو رفته و به انتهاي حيات خود نزديكتر مي شوند.


۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

طبق متن خبر سايت كلمه بالاخره تمامي فرزندان مير حسين با وي و رهنورد ديدار داشته اند يا فقط يكي از آنها ؟

به اين قسمت متن خبر سايت كلمه در مورد ديدار فرزندان مير حسين موسوي با وي و رهنورد توجه كنيد:

پس از هفته ها بی خبری مطلق، روز سه شنبه مورخ ۸۹/۱۲/۱۷ طی تماس های جداگانه تلفنی مقامهای امنیتی با خاله و عمویمان، آنها جهت توضیحات احضار شدند. اتفاقی مشابه برای تنها یکی از ما دختران نیز افتاد. در این ملاقاتهای امنیتی، گفته شد که امکان دیدار با والدین برای تنها او ممکن شده است.به خاله و عمو نیز این پشنهاد ارائه می شود که مورد قبول قرار نمی گیرد. پیشنهادی، هم شک برانگیز بود و هم خوشایند. به راستی بعد از اینهمه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر دربرابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد و عازم دیدن پدر و مادر شدیم.


طبق نوشته سايت كلمه  رد پيشنهاد ديدار فقط در مورد خاله و عمو بوده است و در متن سايت  نوشته شده  كه فقط به يك دختر مير حسين موسوي پيشنهاد ديدار با پدر و مادر داده شده است به اينصورت كه در ابتداي اين  نوشته خواننده حس مي كند فقط يك دختر مير حسين موسوي اجازه ديدار با پدر و مادر را داشته است ولي در ادامه از فعل جمع و ديدار تمامي فرزندان  با پدر و مادر صحبت شده است.از طرفي  روز سه شنبه 17 اسفند روز پيشنهاد مامورين به خانواده موسوي  با روز ديدار فرزند يا فرزندان موسوي با پدر و مادر هم يكروز يعني همان سه شنبه 17 اسفند اعلام شده است يعني در ادامه همان پيشنهاد به يكي از فرزندان اين ديدار صورت گرفته است و مذاكرات ديگري در كار نبوده است.

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

احمدی مقدم:پلیس راهنمایی و رانندگی مواظب باشد رانندگان اتوبوسهای شهری نمازشان را بخوانند و خانمها حجابشان را رعایت کنند !

فرمانده نیروی انتظامی از مأموران راهنمایی و رانندگی خواست که در رابطه با "رفتارهای غيراخلاقی، كشف حجاب و ديگر موارد" سختگیری کنند.
احمدی ‌مقدم، فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی (ناجا)، که در همايش رؤسای پليس راهنمايی و رانندگی سخن می گفت، تأکید کرد: متخلفان گمان می ‌كنند كه پليس راهنمايی و رانندگی به رفتارهای غير اخلاقی كاری ندارد، اما مأموران پليس راهنمايی و رانندگی باید نسبت به اين تخلفات حساس باشند و سخت‌گيری كنند.
این مقام اجرایی، بدون توجه به عدم وجود قانونی در این رابطه، همچنین از مأموران راهور خواست که در زمینه اتوبوس ها و حمل و نقل عمومی هم مراقبت کنند، چرا که رانندگان آن ها برای نماز وقت نمی گذارند.
وی درپایان خواهان آن شد که پلیس در سفرهای نوروزی "بدون اغماض و با قاطعيت" با متخلفان برخورد کند.

چهار شنبه سوري بهترين روز براي تمرين گستردگي مكاني و زماني تجمعات اعتراضي است

اعلام مسيرهاي راهپيمايي در محدوده مكاني و زماني مشخص به رژيم اين فرصت را مي دهد با ايجاد فضاي رعب و وحشت و قرق مسيرهاي تعيين شده توسط  نيروهاي انتظامي و لباس شخصي دست به يك حكومت نظامي اعلام نشده در زمان تجمع و طول مسير بزند.هر چند كه بارها حتي با گسيل نيرو هاي نظامي  نتوانسته  اعتراضات مردمي را در زمان و مكان تجمع  مهار كند اما مواقعي هم بوده كه با ايجاد فضاي شديد امنيتي از شكل گيري تجمعات جلوگيري كرده است كه صد البته در همين مواقع هم بازنده اصلي حكومتي است كه ادعاي مردمي بودنش گوش فلك را كر مي كند اما  مجبور است با توسل به نيروهاي نظامي و سركوب مردم فضاي شهر را آرام نگه دارد. با نگاهي به مبارزات جنبش سبزدر يكسال و نيم گذشته فقط در بك جمله ساده و روشن مي توان گفت كه رمز پيروزي جنبش سبز گستردگي مكاني و زماني اعتراضات مي باشد و از آنجايي كه روز چهار شنبه سوري يك جشن ملي است و بيشتر آحاد مردم در آن شركت مي كنند بهترين روز براي تمرين  گستردگي مكاني و زماني تجمعات اعتراضي  است.در روز چهار شنبه سوري بدون تمركز روي مسير يا محل خاصي بانگ مرگ بر ديكتاتوردر تمام شهر ها و محله ها سر مي دهيم

۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

کروبی:آقای موسوی آیا خود را برای آن دشواریهایی که معلوم نیست چه به سرمان می آید کاملا آماده کرده اید ؟ مير حسين موسوي: من ۸ سال زیر بار جنگ و مشکلات و توپ و تانک و جریانات سیاسی که شما بهتر از من می دانید چه بلایی بر سر بنده می آوردند ایستادگی کردم من با درک همین خطرات به صحنه آمده ام و انشاالله خواهم ماند

کروبی: من خودم را برای سخت ترین شرایط آماده کردم یعنی آماده هستم هزینه اش ب‍‍‍‍پردازم و مقابل خود کامگی ها بایستم و می دانم چه خبر است و چه مراکز قدرتی بوجود آمده.من عرض می کنم که مشکلات جدی وجود دارد  سئوال من از  آقای مهندس موسوی  این هست که شما با مشکلات سر راه چه کار می کنید؟ و  با توجه به اینکه همیشه از مشکلات و دشواریها می گفتید آیا خود را برای آن دشواریهایی که معلوم نیست چه به سرمان می آید کاملا آماده کرده اید ؟
جواب میر حسین موسوی:من ۸ سال زیر بار جنگ و مشکلات و توپ و تانک و جریانات سیاسی که شما بهتر از من می دانید چه بلایی بر سر بنده می آوردند ایستادگی کردم.بنده همان آدم هستم هیچ تغییری نکردم. بنده آن موقع یک فرد قوی بودم الان هم همان فرد هستم.من آمده ام برای تعامل با تمام نیروها یی که در صحنه هستند که بتوانم مسائل کشور را حل کنم.اتکائ من در وحله اول به خداوند متعال هست و توکل کردم و به او پناه بردم بعدش هم باید آرای مردم را داشته باشم و با صداقتم سعی می کنم مردم را در کنار  سیاستهایم قرار دهم و همیشه اصل را بر این گذاشتم که رکن اصلی حضور مردم و صبر و خلاقیتهای آنهاست و دولت فقط بستر و مجرا را باز می کند. همین برنامه ای که با دقت تهیه شده است به نظر من در برابر اراده مردم و حسن نیت آنها فرع به حساب می آید.اصل خواست مردم است بر این اساس من جوابی که به برادر عزیزم آقای کروبی می خوام بدهم این هست که با درک همین خطرات به صحنه آمده ام و انشاالله خواهم ماند.

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

با اطلاع رسانی وسيع، اعتراضها بايد مداوم باشند و در نقطه یا مسیر خاصی متمرکز نباشند

 لزوم استفاده از ایده های جدید در مبارزه با كودتاگران بسیار واجب است .بیش از یکسال از اعتراضات می گذره و شاهد هستیم که  کودتاگران روشهای شان را در جلوگیری از شکل گیری هسته های اولیه تجمعات عوض کرده اند اما ما هنوز با همان روشهای یکسال گذشته به اعترضات ادامه می دهیم.
اعتراضات مداوم به شرطی موفق خواهند بود که در نقطه یا مسیر خاصی متمرکز نباشند.تمرکز در یک مسیر به رژیم این فرصت را می دهد که با برنامه ریزی قوی و گسیل نیرو هایش اجازه تشکیل هسته های اولیه تظاهرات و به هم رسیدن معترضین را به هم ندهد.برای نمونه در ۱۰ اسفند حتی اجازه نمی دادند ۲نفر کنار خیابان توقف کنند چه برسد به اینکه درمسیرهای از قبل اعلام شده بتوانند بمانند و همین باعث شد که به طور ناگهانی مردم در قسمتهایی تجمع کردند که حکومت انتظارش را نداشت. تجربه نشان داده در تجمعات پراکنده هرچند از نظر فیلم و عکس صحنه های آنچنانی بدست نمی آید ولی به شدت نیروهای سرکوبگر را خسته و مستاصل و پریشان می کند.
نکته مهم دیگر لزوم افزایش ظرفیت اطلاع رسانی است. بزرگترین نقطه قوت 25 بهمن نسبت به تجمعات مشابه در تاریخهای نزدیک همین اطلاع رسانی قوی و بسیار گسترده بود (دیوار نویسی - اسکناس نویسی - پخش گسترده روزنامه های تک صفحه ای سایتهای جنبش - ارسال لینکهای دعوت به راهپیمایی سایتهای سبزو  ایمیل و ..... و مهمتر از همه اطلاع رسانی سینه به سینه )

خبر مهم سازگارا در برنامه تفسیر خبر:آقايان موسوي، كروبي، خانم رهنورد و خانم كروبي به سلولهاي انفرادي بردند



خبر بسيار مهم سازگارا در برنامه تفسیر خبرامشب :  ديروز من از منابع درون حكومت اخبار وحشتناكي داشتم كه نمي خوام همه اش بازگو كنم ولي همينقدر مي تونم بگم كه آقايان موسوي ، كروبي ، خانم رهنورد و خانم كروبي به سلولهاي انفرادي بردند  و تحت فشار شدید برای اعترافات  تلویزیوني قرار دارند.

۱۳۸۹ اسفند ۱۲, پنجشنبه

بيايد تا قبل از اينكه دير شود براي رهبراني كه بر سر عهدشان با ما ايستادند با اعتراضهاي مداوم در سرتاسر كشور بپاخيزيم

مردم شجاع شهرهاي مختلف ايران در روز 10 اسفند با شجاعت خود لرزه به اندام كودتاچيان انداختند.اما واقعيت اين است كه با اعتراضات  هفته ايي يكبار  به نتيجه  نخواهيم رسيد.اگر كودتاگران از انتخابات 88 تا 25 بهمن 89  با ترس و لرز از بازداشت رهبران جنبش سبز صحبت مي كردند بايد قبول كنيم كه الان اينكار را انجام داده  و از اين مرز گذشته اند .از اين به بعد نيز طبق سنوات گذشته   از تريبون مجلس نيت اصليشان كه مجازات سنگين رهبران جنبش است را تحت عناويني چون تذكر، نطق و گزارش توسط  وكيل الدوله هاي خود مطرح خواهند كرد همانطور كه طي يكسال گذشته بارها لزوم دستگيري سران جنبش سبز را از تريبونهاي مجلس مطرح مي كردند. جديدترين پرده بازيشان هم در روز بعد 10 اسفند با خواندن گزارشي از حماسه 25 بهمن  و اعلام  ضد انقلاب و محارب بودن رهبران جنبش سبز با تاكيد بر  لزوم محاكمه و مجازات ميرحسين موسوي و مهدي كروبي بود.عملكرد درست جنبش سبز در اين روزها بسيار حياتيست واگر جنبش سبز نتواند قدرت واقعي خود را به حكومت نشان دهد شك نكنيد كه زمان مجازات سنگين مير حسين موسوي و كروبي هم فرا مي رسد.پس بيايد تا قبل از اينكه دير شود براي آزادي رهبراني كه بر سر عهدشان با ما ايستادند بپاخيزيم ، بپاخيزيم با اعتراضهاي مداوم  در سرتاسر كشور.مردم مصر توانستند مبارك را سرنگون كنند چون 24 ساعته در خيابان بودند نه هفته ايي  يا ماهي يكبار.

بیانیه فرزندان رهنورد و میرحسین خطاب به ملت: با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود

به گزارش کلمه متن کامل بیانیه دختران  میرحسین و رهنورد  به شرح زیر است:
دوستان و یاران مهربان ما
این روزها
ما نگرانیم، مانند هر فرزند دیگری که به ناگهان همه ی ارتباطاتش با خانواده ی خود قطع شده و در بی خبری مطلق از عزیزترین های زندگیش به سر می برد.
عزیزترین هایی که بر همه روشن است در بند کسانی هستند که جز تنفر و کینه به خاطر آرمانهایشان از ایشان به دل ندارند.
ما نگرانیم که در روزنامه ها می خوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبر ها می خوانیم آنان اسکورت هم می شوند! و ما یعنی فرزندان می توانیم آنها را ببینیم.
اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان می افزاید همین تناقض گویی هاست.
برایتان بگوییم که ما برای اتمام حجت و روشن شدن واقعیت، که این روزها کمیاب شده، پس از این همه خبر بی اساس، همگی در شب پنجشنبه بازهم به در خانه مراجعه کردیم و از نیروهای درون کوچه، از پشت آن در آهنی که از پس آن کوچه و خانه و پدر و مادر باهم گم شده اند، پرسیدیم اگر پدر و مادر ما اینجا هستند، آیا می توانیم آنها را ببینیم؟ گفتند چه کسی گفته؟ گفتیم کیهان، دادستان، وزیر امور خارجه. و ما فکر می کردیم برخی از این مراجع خبر، قاعدتا باید آنقدر محکم باشند که بشود باورشان کرد که دیدار میسر گردد و این نگرانی ها رفع گردد.
گفتیم شاید واقعا می شود ببینیمشان و ما نمی دانستیم. بی خبر بودیم!
جواب سوال ما باز هم نه بود. نه! نمی توانید. خبرها اشتباه بوده است ! هرکسی گفته اشتباه گفته است. بروید دادگاه انقلاب. بروید پیش قاضی.
اما پدر و مادر ما که مجرم نیستند و آنها گم شده اند. ما پیش قاضی خواهیم رفت. اما قاضی واقعی، قاضی عادل دنیای این روزهای ما خداست. ما از او می خواهیم حکم کند.
ما فرزندان پدر و مادری که بیش از دوهفته است که چنان در اسارت اند و ربوده شده اند، که گویی نیستند و نبوده اند، به حکم فرزندی نگرانیم. اما صبر می کنیم که خودش گفته است: وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ
ما صبر می کنیم هم چون دو عزیز گم شده مان که تا کنون بر این همه جفا، راست قامت، صبر کرده اند و خدا را خوانده اند و به او پناه آورده اند و ایمان داریم اکنون نیز به یقین صبر می کنند.
ما هم یارشانیم و یاورشان در این راه حق که سختی آن از ابتدا بر همه روشن بود.
برای شما که در این روزهای تلخ بی خبری از والدین و دل نگرانی از گم شدن عجیبشان و حصر و زندان و هرچه که هست یا بگویند، از سر محبت مرهم دردهای جانمان بودید و هستید، می نویسیم که با اطمینان به استقامت و همت و مهرورزی مردم بود که والدینمان خرداد ۸۸ دل و جان به راهی دادند که ناهمواری و تلخیش از پیش حدس زدنی بود آنها چنان که می بایست و سزاوار راستگویان بود بر عهد دیرین خود با خدای خود و شما باقی مانده اند .
اگر از آن روزها می گوییم تنها درددلی است دوستانه با شما درد آشنایان. به همین دلیل بود که در تمام این روزها نه شکوه ای از آنها شنیدیم و نه واگویه ی دردی و نه حدیث ستم ها و تلخی هایی که بر آنان رفت و شما خود بیش از ما می دانید.
به یاد می آوریم شب ۲۲ خرداد پس از آن حمله هایی که مدام تکرار می شد، دل نگران از پدر پرسیدیم که فردا چه خواهد شد؟ او با همان آرامش و شرافت و صلابت دوست داشتنی پاسخمان داد که آنچه بیش از نتیجه مهم است سربلندی نزد خدا و مردم و تاریخ است. فردا آمد، روزهای سخت و سخت تر هم از پس آمدند. باران رنج و تهمت و افترا بر جانشان نشست. اما آن دو، هم چون شما یارانشان، ایستادند تا سربلند نزد خدا، مردم و تاریخ خود باشند. و این امید و آرزوی ماست.

۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

ترس حكومت از پيوستن تماشاگران بازی استقلال و السد قطر سه شنبه دهم اسفند به تظاهركنندگان جنبش سبز در مسير ميدان آزادي


  • ترس حكومت از پيوستن تماشاگران بازی استقلال و السد قطر سه شنبه دهم اسفند به تظاهركنندگان جنبش سبز در مسير ميدان آزادي بقدري است كه در اقدامي غير معمول و ديكته شده به تهيه كنندگان  برنامه نود  كوچكترين اشاره و دعوتي از مردم براي رفتن به استاديوم آزادي و تشويق تيم استقلال در برنامه فوتبالي نود در شب اين مسابقه مهم نشد!
بر همين اساس ندای سبز آزادی طي گزارشي نوشت : 
وزارت اطلاعات وضعیت تهران را در روز سه شنبه 10 اسفند با درجه بندی "بحران" طبقه بندی کرده و به نیروی انتظامی اخطار داده است تمام توان خود را به کار ببندد تا تماشاگرانی که برای دیدن بازی استقلال و السد قطر به استادیوم آزادی تهران می روند به تظاهرات کنندگان جنبش سبز نپیوندند.
در جلسه یکشنبه شب شورای امنیت تهران که با حضور نمایندگان وزارت اطلاعات، وزارت کشور، نیروی انتظامی، سازمان صدا و سیما، سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال تشکیل شد مهمترین معضل روز سه شنبه جاری، همزمانی تظاهرات اعتراضی سبزها با بازی استقلال تهران و السد قطر از سری مسابقات مقدماتی جام باشگاه های آسیا عنوان شده است که سرکوب گسترده تظاهرات را به دلیل حضور تماشاگران و ابعاد بین المللی آن امکان پذیر نمی کند. ضمن آنکه شعارهای تماشاگران در روز بازی نیز قابل کنترل نخواهد بود.
در عین حال برای تظاهرات روز سه شنبه همانند تظاهرات اعتراضی روز 25 بهمن، امنیت تهران به نیروی انتظامی سپرده شده است و سپاه تنها در صورتی وارد صحنه می شود که نیروی انتظامی نتواند امنیت پایتخت را تامین کند.
در این جلسه به سازمان اتوبوسرانی امر شده است که مسیرهای عادی نقل و انتقال تماشاگران را که به صورت معمول تعداد زیادی را در مسیر امام حسین – آزادی جابجا می کنند تغییر دهد. همچنین سازمان صدا و سیما هم مکلف شده است تا بازی را با تاخیر چند ثانیه ای همانند رقابت های خارجی پخش کند تا در صورتی که تماشاگران شعارهایی در حمایت از جنبش سبز سر دادند، این شعارها سانسور شوند.
سال گذشته در جریان دیدار استقلال – استیل آذین که با حضور 90 هزار نفر در استادویم آزادی برگزار شد، شعارهای تماشاگران در حمایت از جنبش سبز و میرحسین موسوی باعث گردید صدا و سیما برای پخش مستقیم بازی با مشکلات زیاد مواجه شود.
طرفداران جنبش سبز قرار است در روز سه شنبه از ساعت 5 بعد از ظهر در مسیر امام حسین - آزادی حاضر شوند. مهمترین مطالبه سبزها در این روز پایان دادن به حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی است. سبزها در عین حال قصد دارند مسیر انقلاب تا پاستور، منزل میرحسین موسوی را به مناسبت تولدش گلباران کنند.