۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

دوسال قبل در چنين روزي۲۸ اسفند ۱۳۸۷ اميدرضا مير صيافي به جرم وبلاگ نويسي ناجوانمردانه درزندان اوین به قتل رسيد.یادش گرامی.






سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای مرگ امیدرضا میرصیافی وبلاگ نويس ايرانی را در زندان اوین تهران «قتل» خواند و خواستار تشکیل یک کمیسیون مستقل برای پیگیری چگونگی مرگ او شد.
امیدرضا میرصیافی در تاریخ سوم اردیبهشت ۱۳۸۷، به اتهام نوشتن مطالب توهین آمیز در وبلاگ شخصی‌اش علیه آیت الله خمینی بنیانگذار انقلاب و آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، بازداشت شد. میرصیافی بعد از ۴۱ روز بازداشت با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی در آبان ماه‌‌ همان سال به دلیل آنچه تبلیغ علیه نظام از سوی دادگاه عنوان شد، به شش ماه حبس و همچنین توهین به دو مقام ذکر شده به تحمل دو سال حبس محکوم شد. حکم وی در نوزدهم بهمن ۱۳۸۷ بعد از مراجعه به دادگاه به اجرا گذاشته شد.
امیدرضا میرصیافی در ۲۸ اسفند‌‌ همان سال به دلیل فشار روانی و مصرف بیش از حد داروهای آرام‌بخش نیاز به مراقبت پزشکی پیدا می‌کند که با بی‌توجهی مسئولان اوین روبه رو شده و بعد از انتقال به بیمارستان لقمان حکیم درگذشت. سازمان گزارش‌گران بدون مرز طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «طی گزارشات دریافتی، تناقضات و نشانه‌های اهمال کاری فراوانی میان اسناد رسمی زندان اوین و بیمارستان لقمان حکیم و همچنین پزشکی قانونی درباره ساعت انتقال بیمار به بیمارستان و ساعت فوت وجود ایشان وجود دارد». این سازمان در بیانیه‌اش خواستار «تحقیق گزارشگر ویژه سازمان ملل» درباره این پرونده شد. به گفته‌ی گزارش‌گران بدون مرز، «مسئولان زندان اوین درخواست کالبد شکافی را که از سوی وکیل وی درخواست شده بود نپذیرفتند و جسد امیدرضا را یک روز بعد از مرگش دفن کردند».
خواهر امیدرضا میرصیافی بعد از بازدید جسد برادرش اعلام کرد: «صبح روز فردا بعد از اطلاع از مرگ برادرم برای شناسایی جسد رفتیم. جسد را خودم دیدم. گوش سمت چپ خونریزی داشت، بینی‌اش پر از لخته‌های خون بود. صورتش کبود بود. پشت کتف‌ها و کمر نیر آثار کبودی پیدا بود و ظاهرا قسمت پشت گوش، آن قسمت جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که ملافه‌ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر».
وی در ادامه گفت: «جسد را به ما تحویل دادند و فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک. بعد از ۴ ساعت که ظاهرا کالبد شکافی انجام شده بود، به ما توضیح خاصی داده نشد. یکی فرمی به ما داده شد که در آن فرم توضیحاتی خواسته بودند درباره سوابق بیماری امیدرضا که خانواده‌ام همه را رد کردند. امیدرضا نه بیمار بود نه معتاد و نه هیچی».
امیرپرویز میرصیافی در مصاحبه اي با صداي آمريكا در آن زمان اعلام كرد: ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد، من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لخته های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشته، طوری که آن ملافه ای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر. بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم ، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند می گفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویل تان ندهند. من هم آنجا گفتم که اصلا جسد را نمیخواهم تحویل بدهند و جسد امید به چه درد من می خورد؟ من نوشتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو می دادند هنوز گوشش داشت خونریزی می کرد. در حالی که اینها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و فوت کرده در حالی که کسی که فشارش افت کنه، پدر من سی سال بهیار بیمارستان سینا بوده، چنین چیزی نمی تواند صحت داشته باشد و ایشان قطعا کتک خورده، این را مطمئن هستم، ما فقط یکی از اقوام مان توانست موقعی که جسد را شناسایی میکردیم یک تصویری از سمت راست صورت بگیرد که ای کاش از سمت چپ گرفته بود. وقتی که جسد را در واقع تحویل دادند گفتند که ما گزارش پزشکی قانونی را بعدا اعلام می کنیم که ما از کسانی که قبلا چنین حوادث مشابهی برایشان پیش آمده بود پرسیدیم گفتند ممکن است دو تا سه ماه اینها طولش بدهند، و یک چیزی را هم من بگویم، ما هیچ امیدی به گزارش واقعی پزشکی قانونی نداریم، قطعا آنها هم تحت فشار خواهند بود و چیزی جز آنکه حکومت خواهد خواست نخواهند نوشت، قطعا آنها چیزی را می نویسند که به مذاق حکومت خوش بیاد، ولی من ایمان دارم که امید کتک خورده بود و بنده خدا آدم نحیفی هم بود، خیلی ظریف بود این بشر، و می دانم که زیر کتک حالش بد شده و رسیدگی نشده و ایشان در گذشته.
خانواده‌ی امیدرضا میرصیافی ضمن اعلام شکایت از مسئولان اوین و ذکر این که «با توجه به وجود کبودی های معتدد و خونریزی، قرص خوردن او را نمی پذیرند» جسد وی را تحویل گرفته و به خاک سپردند.
یادش گرامی.